English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6795 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
real estate U خرید زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request U درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying U خرید کردن در صحرا خرید محلی
purchase price variance U سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order U خرید سفارش خرید
central purchase U خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
underwrite U خرید
buying U خرید
bond servant U زر خرید
bondwoman U زن زر خرید
purchases U خرید
purchasing U خرید
underwrote U خرید
underwritten U خرید
underwriting U خرید
underwrites U خرید
buys U خرید
buy U خرید
shopping U خرید
purchased U خرید
purchase U خرید
procurement U خرید
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
procurement cycle U دوره خرید
purchase requisition U درخواست خرید
advance purchase U خرید سلف
purchasing analyst U تحلیل گر خرید
acquisition authority U اجازه خرید
achate U عقیق خرید
purchasing officer U مامور خرید
purchasing department U قسمت خرید
purchasing department U دفتر خرید
purchase rate U نرخ خرید
bargain U خرید ارزان
purchasable U باب خرید
purchase notice agreements U قراردادهای خرید
purchase notice agreements U پیمان خرید
purchase order U دستور خرید
purchase order U سفارش خرید
shopping cart U گاری خرید
purchasing power U قدرت خرید
short covering U پیش خرید
businesses U خرید یا فروش
business U خرید یا فروش
to make a purchase U خرید کردن
bulk buying U خرید فله
purchasing power U توان خرید
bids U پیشنهاد خرید
hire purchase U خرید اقساطی
bid U پیشنهاد خرید
redemption U باز خرید
dealing U خرید و فروش
purchasing office U قسمت خرید
shopping basket U سبد خرید
purchasing office U دفتر خرید
buy U خرید کردن
purchasing officer U مسئول خرید
purchasing patterns U الگوی خرید
buys U خرید کردن
rebuy U خرید مکرر
redemption yield U بازده خرید
regional purchase U خرید محلی
blanket buying U خرید کلی
open purchase U خرید ازاد
buying and selling U خرید و فروش
buyers market U بازار خرید
buyer's market U بازار خرید
lump sum purchase U خرید یکجا
buying price U قیمت خرید
lump sum purchase U خرید کلی
corner U خرید یکجا
local purchase U خرید از محل
nundination U خرید و فروش
coemption U خرید کل محصول
offer to purchase U پیشنهاد خرید
counter purchase U خرید متقابل
dear bought U گران خرید
monopsony U انحصار خرید
monopolist U انحصار خرید
buying rate U نرخ خرید
local purchase U خرید محلی
cornering U خرید یکجا
local procurement U خرید محلی
futures exchange U خرید اتی
corners U خرید یکجا
credit purchase U خرید نسیه
forward purchasing U پیش خرید
impulse buying U خرید بی مقدمه
forward purchase U پیش خرید
forward purchase U خرید سلف
field buying U خرید در صحرا
oniomania U جنون خرید
conditions of purchase U شرایط خرید
current purchasing power U قدرت خرید فعلی
bulk buying U خرید درحجم زیاد
bulk buying U خرید بصورت عمده
course of dealing U دوره خرید و فروش
course of dealing U دوره مذاکرات خرید
stock trading U خرید و فروش سهام
open purchase U خرید از بازار ازاد
shops U کارخانه خرید کردن
shopped U کارخانه خرید کردن
shop U کارخانه خرید کردن
open indent U سفارش خرید باز
oligopsony U خرید نیمه انحصاری
offer to purchase U پیشنهاد جهت خرید
demanded U تقاضای خرید کالا
demand U تقاضای خرید کالا
Examine it first before buying. U قبل از خرید امتحانش کن
furriery U خرید وفروش خز خزدوزی
income effect U تناسب خرید با درامد
saleable U قابل خرید معاملهای
institute of purchasing and supply U موسسه خرید و عرضه
demands U تقاضای خرید کالا
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
handles U خرید و فروش کردن
handle U خرید و فروش کردن
the longs U پیش خرید کنندگان
purchases U خرید خریداری کردن
purchased U خرید خریداری کردن
purchase U خرید خریداری کردن
value for money U قدرت خرید پول
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
on approval U خرید کالا به شرط
home trade U خرید وفروش داخلی
purchasing power of money U قدرت خرید پول
overbuy U در خرید افراط کردن
off-market purchases U خرید در بیرون از بورس
credited U خرید وفروش اعتباری
procurement lead time U زمان انجام خرید
real account U حساب خرید املاک
credit U خرید وفروش اعتباری
hedged U خرید و فروش تامینی
preclusive buying U خرید پیشگیری کننده
procuration U تحصیل چیزی خرید
call option U خرید به شرط خیار
real purchasing power U قدرت خرید واقعی
procuance U تحصیل چیزی خرید
blanket buying U خرید بصورت عمده
purchasing research U تحقیق در خصوص خرید
purchasing power parity U برابری قدرت خرید
crediting U خرید وفروش اعتباری
irredeemable U باز خرید نشدنی
average purchase rate U نرخ متوسط خرید
collaborative purchase U خرید با تشریک مساعی
buy in advance U پیش خرید کردن
brokerage U کارمزد خرید سهام
purchase ledger U دفتر بزرگ خرید
purchase journal U دفتر روزنامه خرید
hedging U خرید و فروش تامینی
automated purchasing U خرید بصورت اتوماتیک
salable U قابل خرید معاملهای
hedges U خرید و فروش تامینی
credits U خرید وفروش اعتباری
hedge U خرید و فروش تامینی
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
Recent search history Forum search
2purchase off the registry
2purchase off the registry
1They decided to buy the company outright.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
1 صرفه جویی در زمان
0 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com